شیوا/شیما

متن مرتبط با «به کوتاهی لحظه شادی که گذشت» در سایت شیوا/شیما نوشته شده است

پیام تسلیت استادنصرت ا... معین برای درگذشت محمدرضا شجریان...

  • "ری نامه": معین در پیام تسلیت ش برای درگذشت محمدرضا شجریان نوشت:با درگذشت استاد به حق آواز ایران استاد محمدرضا شجریان قلبم در سینه به درد آمد. افسوس که جامعه هنری و ملت ایران چنین مرد بزرگی را ا, ...ادامه مطلب

  • به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند...

  • در این سرای بی کسی کسی به در نمی زندبه دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زندیکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کندکسی به کوچه سار شب در سحر نمی زندنشسته ام در انتظار این غبار بی سواردریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی ز, ...ادامه مطلب

  • كك به تنور...

  • روزي, روزگاري كك و مورچه اي با هم دوست بودند. يك روز كك به مورچه گفت «دلم از گشنگي ضعف مي رود.» مورچه گفت «من هم مثل تو.» كك گفت «بريم چيزي بگيريم و شكم مان را وصله پينه كنيم.» و نشستند به صحبت , ...ادامه مطلب

  • بوی گندم مال من، هرچی که دارم مال تو...

  • بوی گندم مال من، هرچی که دارم مال تویه وجب خاک مال من، هرچی می‌کارم مال تواهل طاعونی این قبیله ی مشرقی‌امتویی این مسافر شیشه‌ای شهر فرنگپوستم از جنس شبه، پوست تو از مخمل سرخرختم از تاوله، تن‌پوش تو از, ...ادامه مطلب

  • موعظه های فرد زناکار به حضرت یحیی (ع)...

  • همه جمع شدند و حضرت یحیی (ع) نیز در میان جمعیت بودند، مرد زناکار را در گودالی گذاشتند تا او را سنگسار نمایند، او فریاد زد، هر کسی که بر گردنش، حد هست از اینجا برود، همه رفتند، تنها عیسی و یحیی باقی ما, ...ادامه مطلب

  • بهت قول دادم برنگردم...

  • بهت قول دادم برنگردم اما برگشتم و از اشتیاق نمیرم اما مردم به چیزهایی بزرگتر از خودم قول دادم با خودم چکار کردم؟ از شدت صداقت دروغ گفتم و خدا را شکر که دروغ گفتم. "نزار قبانی", ...ادامه مطلب

  • ...ترسم که دل قاضی ببری...

  • هر روز به شیوه‌ای و لطفی دگری چندانکه نگه می‌کنمت خوبتری ...  "سعدی" , ...ادامه مطلب

  • من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد...

  • دگر آن شبست امشب که ز پی سحر ندارد من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد   من و زخم تیز دستی که زد آنچنان به تیغم که سرم فتاده برخاک و تنم خبر ندارد   همه زهر خورده پیکان خورم و رطب شمارم چه کنم که نخل ح, ...ادامه مطلب

  • امشب شب مهتابه....علی اکبرخان شیدا...

  • وبلاگ امشب کلمه به بر ، من از تو آن مایه ی نازیارب تو کلید ،  صبح رو در چاه اندازای روشنی صبح به مشرق برگردای ظلمت شب با من غمدیده بساز وبلاگ امشب کلمه شب مهتابه حبیبم رو می خوامحبیبم اگر خواب طبیبم رو می خوامگوئید فلانی آم, ...ادامه مطلب

  • کدخدا گفته که این دهکده، عاشقکده نیست...

  • مرز زیبایی اگر آن سوی دنیا برودچشم باید به همان سو به تماشا بروددیده از دور دو دریای مجاور باهمچشم من می شکند پنجره را تا برودبارها سنگ به پیشانی شوقش خوردهرود اگر خواسته از درّه به دریا برودسرنگون گش, ...ادامه مطلب

  • آن که برگشت و جفا کرد...

  • آن که وبلاگ برگشت کلمه و جفا کرد و به هیچم بفروخت به همه عالمش از من نتوانند خرید.   "سعدی"   توضیح: مصرع اول به این صورت نیز گفته شده است: آن که وبلاگ برگشت کلمه و جفا کرد، به هیچم بفروخت , ...ادامه مطلب

  • دنیا پر از سگ است جهان سر به سر سگی ست (مریم جعفری آذرمانی)

  • وبلاگ دنیا کلمه پر از سگ است وبلاگ جهان کلمه سر به سر سگی ست   غیر از وفــــــــــا تـــمام صفات بشــر سگی ست!   لبخند و نان به سفره ی امشب نمی رسد   پایان مــاه آمد و خــلق پـدر سگــــی ست   از بوی دود و آهن و گِل مست , ...ادامه مطلب

  • جشن تعدادی از هواداران باشگاه آ.اس رم در ایران به مناسبت 91 سالگی باشگاه...

  •   نوشته شده توسط شاکی در چهارشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۷ ساعت 7:3, ...ادامه مطلب

  • نگاهی به مشکلات پشت سرتان کنید...

  • هر زمان فکر کردیدمشکلتان آنقدر بزرگ استکه حتما شما را خواهد کشتسر برگردانید و نگاهی به مشکلات پشت سرتان کنیدتمام مشکلاتی که از سر گذرانده ایدهیچ یک از آنها، شما را نکشتاما تک تک آنها، باعث شدندامروز یک آدم قوی تری باشیدپس نترسیدیا پیروزید، یا قوی ترحالا با این طرز تفکرمیتوان گفت پیروز نخواهید شد؟   , ...ادامه مطلب

  • دانی که چه ئی از پس این در به دری ها؟!

  • دیری است دلم در به در و خانه به خانه تا کی، به که یابد ز تو ای عشق نشانه   دانی که چه ئی از پس این در به دری ها؟ خواب سحری در پی کابوس شبانه   از خون دلم بر ورق جان کلماتی است پیکی که دلم سوی تو کرده است روانه   با شور تو، خون می زند از سینه برونم چون ساقه که بشکافدش از پوست، جوانه   خواهم که چو ققنوس بسوزم به لهیبت چون میکشی ای آتش خوش سوز زبانه   تا بگذرم از صافی بی غشّ، تو خوش باد بیگانه شدن از همگان جز تو یگانه   من دانم و تو، ای زده قُفلی به دهانم ! آن قصّه که ز اغیار شنیدیّ و زما نه   بارت که فلک نیز نیارست کشیدن من می برم ای عشق سبک بار به خانه.   "حسین منزوی"     , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها