شیوا/شیما

متن مرتبط با «بی تو همه جا دور است» در سایت شیوا/شیما نوشته شده است

ترانه "کوچه باغ راز" از استاد قدمعلی سرامی...

  • چشای تو نور کوچه باغ رازِ چشای من ظلمت شبِ نیازِبا همدیگه راز و نیازی داشتیم حکایت دور و درازی داشتیمبا همدیگه راز و نیازی داشتیم حکایت دور و درازی داشتیماما پس از اون آشنایی آن همدلی آن همزبانی از گرد راه اومد جداییرفتی و چشم به راهم گذاشتی تو این قفس تنهام گذاشتی حالا نمیدونم کجاییکاشکی یکی بود ما رو با هم آشتی میداد کاشکی چشامون باز تو چشم هم میفتادامروز اگه تاریکو خاموشو سیاهه فردا که شد دنیا پر از خورشید و ماههامروز اگه تاریکو خاموشو سیاهه فردا که شد دنیا پر از خورشید و ماههاما پس از اون آشنایی آن همدلی آن همزبانی از گرد راه اومد جداییرفتی و چشم به راهم گذاشتی تو این قفس تنهام گذاشتی حالا نمیدونم کجاییکاشکی یکی بود ما رو با هم آشتی میداد کاشکی چشامون باز تو چشم هم میفتادامروز اگه تاریکو خاموشو سیاهه فردا که شد دنیا پر از خورشید و ماههامروز اگه تاریکو خاموشو سیاهه فردا که شد دنیا پر از خورشید و ماهه   نوشته شده توسط شاکی در دوشنبه هفتم فروردین ۱۴۰۲ ساعت 8:52 موضوع | لینک ثابت بخوانید, ...ادامه مطلب

  • همه عمر برندارم سر از این خمار مستی...

  • همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستیتو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستیچه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن تو چو روی باز کردی در, ...ادامه مطلب

  • قرعه کشی دور گروهی لیگ قهرمانان اروپا انجام شد...

  • جدول گروه ها در پایان قرعه کشی از این قرار است: گروه Aبایرن مونیخ - اتلتیکومادرید - سالزبورگ - لوکوموتیو مسکوگروه Bرئال مادرید - شاختار - اینتر - مونشن گلادباخگروه Cپورتو - منچسترسیتی - المپیاکوس, ...ادامه مطلب

  • براستی محبوب ترین خواننده ایران شجریان بود یا معین؟!!

  • امام علی(علیه السلام) فرمودند:رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا يَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ؛سنگ را به همان جا كه از آن آمده باز گردانيد، كه «كلوخ انداز را پاداش سنگ است» و بدي را جز بدي حريف نيست. نهج البلاغه، حکمت 306 Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پیام تسلیت استادنصرت ا... معین برای درگذشت محمدرضا شجریان...

  • "ری نامه": معین در پیام تسلیت ش برای درگذشت محمدرضا شجریان نوشت:با درگذشت استاد به حق آواز ایران استاد محمدرضا شجریان قلبم در سینه به درد آمد. افسوس که جامعه هنری و ملت ایران چنین مرد بزرگی را ا, ...ادامه مطلب

  • داستان عمید نیشابور...

  •  عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هفتم گفت آن دیوانه بس بی برگ بودزیستن بر وی بتر از مرگ بوددر شکم نان برجگر آبی نداشتدر همه عالم خور و خوابی نداشتاز قضا یک روز بس خوار و خجلسوی نیشابور میشد تنگدلدید از, ...ادامه مطلب

  • جانم حاج قاسم...شهادتت مبارک...راهت ادامه دارد سردار...!!

  • تصاویر زیبای پاییزی از طبیعت روستای ازان شهرمیمه استان اصفهان....

  • روستای, ازان، شهری که در حاشیه ی کوهستان و کویر قرار گرفته است ، آرامش کویر و صلابت کوهستان را تداعی می کند..., ...ادامه مطلب

  • بوی گندم مال من، هرچی که دارم مال تو...

  • بوی گندم مال من، هرچی که دارم مال تویه وجب خاک مال من، هرچی می‌کارم مال تواهل طاعونی این قبیله ی مشرقی‌امتویی این مسافر شیشه‌ای شهر فرنگپوستم از جنس شبه، پوست تو از مخمل سرخرختم از تاوله، تن‌پوش تو از, ...ادامه مطلب

  • دنیا پر از سگ است جهان سر به سر سگی ست (مریم جعفری آذرمانی)

  • وبلاگ دنیا کلمه پر از سگ است وبلاگ جهان کلمه سر به سر سگی ست   غیر از وفــــــــــا تـــمام صفات بشــر سگی ست!   لبخند و نان به سفره ی امشب نمی رسد   پایان مــاه آمد و خــلق پـدر سگــــی ست   از بوی دود و آهن و گِل مست , ...ادامه مطلب

  • حالم خوب است...

  • وبلاگ حالم کلمه خوب است هنوز خواب می‌بینم ابری می‌آید و مرا تا سرآغازِ روییدن ... بدرقه می‌کند.   "سید علی صالحی"   , ...ادامه مطلب

  • داستان بخت بیدار...

  • روزی روزگاری نه در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می كرد كه همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میكرد "بخت با من یار نیست" و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد. پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار كردن بخت خود به فلان كشور نزد جادوگری توانا برود.او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: "ای مرد كجا می روی؟"روزی روزگاری نه در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می كرد كه همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میكرد "بخت با من یار نیست" و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد. پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار كردن بخت خود به فلان كشور نزد جادوگری توانا برود.او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: "ای مرد كجا می روی؟"مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار كند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"گرگ گفت : "میشود از او بپرسی كه چرا من هر روز گرفتار سر دردهای وحشتناك می شوم؟"مرد قبول كرد و به راه خود ادامه داد.او رفت و رفت تا به مزرعه ای وسیع رسید كه دهقانانی بسیار در آن سخت كار می كردند.یكی از كشاورزها جلو آمد و گفت : "ای مرد كجا می روی ؟"مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار كند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"كشاورز گفت : "می شود از او بپرسی كه چرا پدرم وصیت كرده است من این زمین را از , ...ادامه مطلب

  • یک نفس آرزوی تو ...

  • ...:م.ممستی هر نگاه تو، به ز شراب و جام می کی ز سرم برون شود، یک نفس آرزوی تو ... نوشته شده توسط شاکی در سه شنبه دوازدهم دی ۱۳۹۶ ساعت 13:56 موضوع | لینک ثابت , ...ادامه مطلب

  • تو از كدوم قصه ای...

  • تو از كدوم قصه ای كه خواستنت عادته . . .  نبودنت فاجعه . . .  بودنت امنیته . . .  تو از كدوم سرزمین تو از كدوم هوایی كه از قبیله ی من یه آسمون جدایی؟! , ...ادامه مطلب

  • پوستر جام جهانی 2018 روسیه...

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها